دینا عزیز دل مادینا عزیز دل ما، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

دینا عشق مامان و باباش

واکسن 18 ماهگی دینا جون...

دختر گلم 18 ماهگیت یا بهتر بگم یک و نیم سالگیت مبارک باشه  عزیزم دیروز صبح زود بعد از این که تو از خواب بیدار شدی راهی مرکز بهداشت شدیم تا واکسن 18 ماهگیت رو بزنیم از خواب بیدار شدی بهت گفتم دینا بیا زود اماده شو با هم بریم واکسن بزنیم تو هم میگفتی واک  یعنی واکسن تا برسیم به مرکز بهداشت بهت میگفتم دینا کجا میریم میگفتی واک  خلاصه رفتیم اتاق واکسن   و تو همه جارو با دقت نگاه میکردی اول قطره فلج اطفال رو بهت داد تو هم خیلی مودبانه خوردیش اخرش یه کم صورتت در هم کشیدی یعنی تلخه بعد دستت رو اماده کردم خیلی مودبانه اجازه دادی که خانومه واکسن بزنه اخرش یه اخ کوچولو گفتی ومامانی بهت افتخار کردی که زیاد جیغ جیغ بازی ...
19 آذر 1393

تولد یک سالگی وبلاگ دینا جون...

عزیزم امروز یک سال از اولین باری که به این دنیای مجازی وارد شدیم میگذره اینجا دوستای زیادی پیدا کردیم از همین جا از همه دوستای نی نی وبلاگیمون تشکر میکنم که مارو تو این یک سال همراهی کردن  . دخترم تو این یک سال از روزهای خوب  باهم بودنمون گفتیم از سختی هایی که بود نوشتیم از خنده هامون از گریه هامون ... خلاصه تموم اتفاقهای باهم بودنمون رو نوشتیم تا برای تو عزیزم یادگاری بماند ...و امروز یک سال از اون روزی که تصمیم گرفتیم خاطرات با تو بودنمون رو ثبت کنیم می گذره  و چه زود گذشت این یک سال وتو چه بزرگ شدی دخترم از یک کودک  که جز خنده و گریه چیزی بلد نبود به یه دختر که الان تقریبا همه حرفامون رو میفهمه وبه احساسات ماپاسخ میده ...
15 آذر 1393

تولد پسرعمه دینا....

5 اذر تولد امیر رضا پسر عمه دینا بود که با یه روز تاخیر روز پنجشنبه گرفته شد دینا و کیمیا هم حسابی بازی کردن خوش گذروندن حالا بریم سراغ عکسا...                                                                                                                امیررضا جان تولدت مبارک ...
8 آذر 1393
1386 17 21 ادامه مطلب
1